در آسمان هنر، ستارگانی هستند که هرچند زودتر از افق ما غروب می کنند، اما نورشان تا ابد در آسمانِ خاطره ها میدرخشد. میلاد افواج، هنرمند جوان و پرتلاش ما، یکی از آن ستارگان درخشان بود که با وجود عمر کوتاهش، آثاری ماندگار از خود به جای گذاشت. او با عشق به تئاتر و با تمام وجودش، روی صحنه رفت تا نه تنها نقشها را بازی کند، بلکه روح زندگی را در کالبد نمایش زنده نگه دارد.
امروز، ما اینجا جمع شدهایم تا یاد او را گرامی بداریم و با برگزاری این جشنواره ، نامش را در دل تاریخ هنر این سرزمین ثبت کنیم. میلاد، تو نه تنها یک هنرمند، که یک رویا بودی. رویایی که با هر دیالوگ، با هر حرکت، و با هر نگاهت، قلب تماشاگران را تسخیر می کردی. تو به ما آموختی که هنر، تنها یک نمایش نیست، بلکه نفس زندگی است.
در این جشنواره، هر نمایش، هر صحنه، و هر دیالوگ، یادآور حضور پررنگ توست. ما اینجا هستیم تا ثابت کنیم که اگرچه تو در میان ما نیستی، اما هنرت، روحت، و عشقت به تئاتر، همیشه زنده خواهد ماند. تو برای ما الگویی از عشق، پشتکار، و خلاقیت بودی و هستی.
میلاد عزیز، امروز صحنه از آن توست. ما اینجا جمع شدهایم تا با هنرمان، با نمایشمان، و با عشقمان به تئاتر، یاد تو را جاودانه کنیم. تو در قلب ما زنده ای و هرگز فراموش نخواهی شد. این جشنواره، نه تنها احترام به تو، که احترام به هنر ناب و اصیل است. هنری که تو با تمام وجودت به آن عشق میورزیدی.
روحش شاد و یادش گرامی باد
محسن احمدی
دیدگاه خود را بنویسید